ШHłTΞ ШФŁŦ ارسال شده در 15 آبان، 2022 ارسال شده در 15 آبان، 2022 به جای خدا! روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود. بعد از نماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر آنجا به نماز نرفت. همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوش رویی گفت: اشکال نداره، فدای سرت... او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد. حکایت ماست ما که می توانیم به جای خدا مجازات کنیم، چرا به جای خدا نبخشیم؟! 2 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .