selvam

یه سکانسی بود تو فیلم ملکه گدایان : آریا گفت : مردونه عاشقمی؟ افرا گفت : بدم میاد از این لفظ مردونه ! مگ زن بودن چشه ک برای مشتی بودن حتما باید مرد باشی : )!

شیرینی فراق ، کم از شور ِ وصل نیست ؛ گر عشق مقصد است ، خوشا لذت ِ مسیر . . - جناب ِفاضل

ازنظر روانشاسی : علت اینکه وقتی کسیُ از دست می‌دید و خوابشُ بیشتر می‌بینید ؛ یه حُقه از طرف مغز ِ تا با غم ِ نبودن اون شخص کنار بیاید . ‏مغز حُقه‌های زیادی می‌زنه که دردهای ما کم بشه و زخم ها التیام پیدا کنن اما ؛ ما مقاومت می‌کنیم . . !

اولیش پیاز دومیش آهن سومیش احتمالا لب

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست ؛ تا ندانند حریفان که تو منظور منی : )!'ِ

- قسم به امید ؛ که می‌روید از جای ِبریدگی ِزخم در تن .

یه‌ دنیا تجربه‌ و‌ حرف رو آقای نزار قبانی توی چند تا سطر بهمون‌ میگه : - اگر برای تو خیری داشت ، می ماند . ‏اگر دوستدارت بود ، حرف میزد . ‏و اگر مشتاق دیدنت بود‏ ، می‌آمد . . :)!

یکی پست گذاشته بود : - هشت سال‌ِ قبل روی این پل نشسته بودم ؛ و به این فکر میکردم که خودمو بندازم تو آب ! امروز کنار همون پل از دخترم عکس گرفتم . طاقت بیارید ؛ عشق همیشه کار خودشو میکنه . .

قلب ، خاک خوبی دارد ؛ در برابر هر دانه که در آن بنشانی ، هزار دانه پس می‌دهد . . اگر ذره‌ای نفرت کاشتی ، خروارها نفرت درو خواهی کرد ؛ و اگر دانه‌ای از محبّت نشاندی ، خرمن‌ها بر خواهی داشت : )!

به قول مرتضی لطفی : ' پریشان خاطریم اما توانِ ایستادن هست .'

لایک

اوم

من اندوهگین نیستم خود ، اندوهِ جهانم و سرزمینی در سینه‌ام گریه می‌کند .

من یه قایق بی پروام که موج به موج غرق توعه ؛

آخه آسمون هیچوقت بدون ِ ماه نبوده : )!'

دیالوگ یه فیلمی بود که می‌گفت : وقتی واسه زدن یه حرف دو دل شدی اون حرف رو نزن ، چون اگه درست بود شک نمی‌کردی .

‏نمیدونم کدومتون احتیاج داره این جمله های اتیلا ایلهان رو امروز بخونه ولی : بگذار کسی دوستت داشته باشد ، با توام ! داری پیر می‌شوی .

من تو قلبت گذاشتم یه تیکه از خودم ؛

- الان باید بودی باهم میرفتیم کنسرت علی یاسینی ؛ وقتی ك میخوند . . ‹ تو خودت خواستی تو مقصری ك حالا بینمون جنگه . . › بعدم با تمومه وجودمون داد میزدیم : ‹ من نمیارم به روم ولی دلم تنگه : ))!' ›

- گفت : چند بیدار میشی ?! ± گفتم : 7.00 ساعت 6.59 دقیقه پیام داده بود . . ‹ چشماتو باز کن ، مردم منتظرن خورشید طلوع کنه : )!' ›

گاهی یه حرفایی رو نمیشه زد ، ‏ یه اشکایی رو نمیشه ریخت ، مثل همونجا که جناب ابتهاج میگه : « سالها ناگفته ماند این شرحِ درد سالها : )! »

فلسفه اصلی‌ام در زندگی اجتناب از آدمها تا جای ممکن بود، هرچه کمتر آدم میدیدم حالم بهتر بود.

زندگی خودتو با بقیه مقایسه نکن هیچ مقایسه ای بین خورشید و ماه وجود نداره، هر کدوم به وقتش میدرخشن.

‏از ابتدایی ‌ترین مراحلِ عاقل شدن، اینکه بفهمی از هر عاملی که آرامشتو به‌هم میزنه، باید دوری کنی، فرقی نمیکنه چقدر از رابطه‌تون گذشته یا با اون فرد چه نسبتی داری، رسالتِ بعضی از آدما حذف شدنه رهاش کن..

- دارم متلاشی میشوم و جز کلمه چیز دیگری ندارم .