Mariam ارسال شده در 8 مهر ارسال شده در 8 مهر باران همیشه کودک است برف اما چیزهایی را میپوشاند من در آفتاب و باران و برف با تو به یک صورت بودهام از کنارم که میگذری نوری در سینهام میتابد و سایهی قلبم روی تمام استخوانهایم میافتد گریه اگر شوم تو کفی دست میشوی خنده اگر شوم، ریسهای از چراغهای یخی میبندی اگر سکوت کنم تو پچپچهی غارهایی از بس دلم به جانب تو کج بود گرفته است _ دلم: سیمانی که هنوز نمُرده و میتوان بر آن نامی نوشت _ با تو سنگی جهشیافته به پرندهام که بر آبها میپرد انگشتانت حواسِ پنجگانهام را بیدار میکند دری که تویی به آنهمه دیوار در تو با زبانِ نخستین انسان حرف میزنی _ با سکوت _ با من حرف بزن گذشتهای نیست که از آن دست بکشیم ما به کشفِ هم آمدهایم و ناباورانه ساکت و معصوم به گونههای هم دست میکشیم -رضا جمالی حاجیانی 1 1 نقل قول
Topaz ارسال شده در 14 آبان ارسال شده در 14 آبان در ۱۴۰۴/۴/۱۷ در 14:50، Mariam گفته است: باران همیشه کودک است برف اما چیزهایی را میپوشاند من در آفتاب و باران و برف با تو به یک صورت بودهام از کنارم که میگذری نوری در سینهام میتابد و سایهی قلبم روی تمام استخوانهایم میافتد گریه اگر شوم تو کفی دست میشوی خنده اگر شوم، ریسهای از چراغهای یخی میبندی اگر سکوت کنم تو پچپچهی غارهایی از بس دلم به جانب تو کج بود گرفته است _ دلم: سیمانی که هنوز نمُرده و میتوان بر آن نامی نوشت _ با تو سنگی جهشیافته به پرندهام که بر آبها میپرد انگشتانت حواسِ پنجگانهام را بیدار میکند دری که تویی به آنهمه دیوار در تو با زبانِ نخستین انسان حرف میزنی _ با سکوت _ با من حرف بزن گذشتهای نیست که از آن دست بکشیم ما به کشفِ هم آمدهایم و ناباورانه ساکت و معصوم به گونههای هم دست میکشیم -رضا جمالی حاجیانی لایک نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .