رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

به یه مرحله‌ای از عشق رسیدم که میدونم راهی که توش دارم قدم میزارم اشتباهه، صدای شکستن قلبمو توی هر قدمی که میرم جلو می‌شنوم و پشت سرمو نگاه میکنم دوس‌دارم به عقب برگردم اما این دلِ وامونده مگه میزاره که بهش عمل کنم، همون عشقی که به جا اینکه درمانی باشه برا دردام داره ذره ذره وجودمو از توو میسوزونه و من مجبورم به سکوت، یه سکوتی که توش پر از حرفه.

 

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...