Aftaabgardaan ارسال شده در 10 آبان، 2022 ارسال شده در 10 آبان، 2022 احساس احتیاج دارم به نوشتن و یادآوری به خودم.. چند مطلب که یادشون گرفتم و خیلی جاها سر چند راهی هایی که گیج میشم تو مغزم وول میخوره.. ایناست..؛ اگه راه های سخت و گیج کننده ای پیش پام باشه.. یادم میاد که همه چیز سخته، و تو در خوش بینانه ترین حالت ممکن فقط میتونی انتخاب کنی که کدوم سختی رو تحمل کنی.. و موضوع دیگه اینکه آدم ها قرار نیست با یه تصمیم توی یه سنی تمام عمر رو اونطوری ادامه بدن.. اونها بزرگ میشن.. زاویه دیدشون تغییر میکنه.. طرز فکرشون بارها چکش کاری میشه و میتونن هر لحظه وارد مسیری بشن که شاید از طرز نگاه پنج سال پیششون پرت ترین نقطه ی ممکن به خودشون باشه.. قطعیتی وجود نداره.. یکی یه ویویو برام فرستاده که دکتر داخلش میگه این توپای آبی آدم های روی مخ زندگین! که نا امیدت میکنن و این توپ های سبز آدم های تاثیر گذار و خوب زندگین که کنارشون بودن باعث رشد و احساس خوب شما میشه، میگه چیزی که وجود داره اینه که نمیشه همه ی زندگیمون آدمای سبز باشن.. همیشه اثری از آبی ها هست، ولی این ماییم که باید حدودی رو انتخاب کنیم.. فی الواقع بخوام تحت اللفظی تر بگم.. اگه من مرکز یه دایره ام.. دایره ی اولِ و محیط دورم رو میتونم از توپای سبز پر کنم.. دایره ی ششم هفتم دورم رو بذارم برای توپ های آبی.. یعنی به اون جنس آدم ها اجازه ی تداخل و حضور توی دایره ی اول بودن رو ندم که بخوام خیلی زیاد هم حرصش رو بخورم.. هوم جواب میده؟ احتمالا.. ولی خب زمان میبره و صبوری از ما گریخته متاسفانه.. 1 1 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .