رفتن به مطلب
بزودی این ادرس به صورت موقت و برای رفع برخی مشکلات از دسترس خارج میشود جهت ورود به چت روم تو گوگل بنویسین میهن چت روی لینک های اول کلیک نمایید

selvam

کاربر عضو
  • تعداد ارسال ها

    978
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    9

تمامی مطالب نوشته شده توسط selvam

  1. selvam

    باهاش میرید کافه؟

    باهاش میرید کافه ؟ برید جیگرکی ، برید فلافل کثیف بزنید ، برید کباب بزنید با دوغ و پیاز ، خاکی عشق کنید بابا :)
  2. selvam

    درماندگی یعنی...

    درماندگی یعنی تو اینجایی من هم همین‌جایم ولی دورم ؛ تو اختیار زندگی داری . . من زندگی را سخت مجبورم : )'
      • 1
      • Thanks
  3. selvam

    دلم برای...

    دلم برای خانه‌ی قدیمی‌مان ، برای برگ‌های زرد و خیسِ کف حیاط ، برای عطر دیوارهای باران خورده ، برای سادگی کودکی‌هایم و برای تمامِ آرزوهای کوچک و قشنگی ك داشتم تنگ شده .
  4. selvam

    بریم...

    ± بریم ساندویچ کثیف بگیریم هرکی زودتر تموم‌ کرد ؟ بزنیم بیرون نصفه شبی قدم بزنیم زیر بارون ؟ بریم شب توی کتاب فروشی قایم شیم و کل کتاباشو تا صبح بخونیم ؟ وقتی قهریم جفتی بریم تو اتاق خواب و درش رو قفل کنیم و کلید رو از پنجره پرت کنیم بیرون ؟ بدون اینکه به کسی چیزی بگیم چند روز گوشیامونو خاموش کنیم بریم تو جنگلای شمال گم و گور شیم ؟ بشینیم تا صبح فیلم ببینیم . . ؟ یهو بی خبر بریم کویر . . ؟ مگه چقد میخوایم زندگی کنیم ؟ مگه غیر اینه ك ممکنه فردا صبح بیدار نشیم ؟ :)
  5. selvam

    غیر از خدا هیچکس...

    غیر از خدا هیچکس نبود را . . وقتی فهمیدیم که نه تو تنهایی ها کسی بود نه تو درد کشیدن‌ها ؛ اونجا فقط خدا بود‌ : )!
      • 2
      • Like
      • Thanks
  6. selvam

    روز های سخت و...

    ولی واقعا روزهای سخت و سیاه که تموم میشن متوجه میشی چقدر تغییر کردی فرق کردی و چقدر اون آدم سابق نیستی و چقدر چیز یاد گرفتی :))!
      • 1
      • Like
  7. selvam

    تا همین یک ماه...

    فکر کن ، تا همین یک ماه پیش یه آدم ، دوستی تو زندگیت بود که از انتخاب عکس پروفایلش تا هزار چیز ریز و درشت دیگه باهات مشورت میکرد ، از هر دری باهم حرف میزدید ، ساعت‌ها پناه هم بودید ، ولی بووووم ؛ دیگه نیست . زندگی همینقدر میتونه برگ ریزون باشه :))!
      • 1
      • Like
  8. selvam

    من درک نمیکنم چرا...

    من درك نمیکنم چرا سرنوشت اجازه میده افرادی همدیگرو ملاقات کنن ك هیچ راهی برای بودن اونها باهم وجود نداره . . ؛ یه شعر قشنگی ، عالی شیرازی داره که میگه : ‹ یا رَب نگاه کَس به کسی آشنا مکن ور میکنی کَرم کن و از هم جدا مکن !(: ›
      • 2
      • Like
  9. selvam

    اگر دلتنگ...

    پرسید : اگر دلتنگ هستی چرا چشم‌هایت آرام هستند ؟ پاسخ دادم : اگر دلتنگی‌ام را گریه کنم چشمـٰانم را از دست خواهم شد‌ .
      • 1
      • Thanks
  10. selvam

    چشمات شروع ماجرا بود ...

    قربونت بشمم من چشمم
  11. selvam

    من حسادت میکنم حتی ..

    ± من حسادت می‌کنم حتی به تنها بودنت من به فرد رو به روی ، لحظه‌ی خندیدنت من به بارانی ك با لذت نگاهش می‌کنی . . یا نسیمی ك رها می‌چرخد اطراف تنت ؛ من حسادت می‌کنم حتی به دست گرم آن ، شال خوشرنگی ك می پیچد به دور گردنت وقتی انگشتان تو در گیسوانت می‌دود ؛ من به رد مانده از اینجور سامان دادنت . . اینکه چیزی نیست ، گاهی دل حسادت کرده به عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت . . ؛ هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت من حسادت می‌کنم حتی به قلب دشمنت کاش هرکس غیر من ، ای کاش حتی آینه پلک‌هایش روی هم می‌رفت وقت دیدنت :)!﮼‌
  12. selvam

    لحظاتی میرسه ‌‌..

    ± ‏لحظاتی میرسه ك هیچ‌کس ، مطلقاً هیچ‌‌‌کس ، ‹ یار و یاورت نیست . . ! › فقط وُ فقط خودت باید بارهایی رو به دوش بکشی ‹ این یه حقیقت تلخه . . ! › اینکه در نهایت انسان با وجود همۀ آدم‌های حاضر در زندگیش موجود تنهاییه : )!'
  13. selvam

    به شو...

    ‹ بِنگر و بِشنو ، بِگذر و بِه شو ›
  14. selvam

    همه ی حرفو...

    همه‌ی حرفو آقای نزار قبانی میزنه ك میگه : ‹ به تو قول دادم ك دیگر دوستت نداشته باشم ! سپس در برابر این تصمیم ، وحشت کردم به تو قول دادم ك برنگردم و قول دادم . . ؛ از نبودنت نمیرم ، اما مُردم و بارها برگشتم . بارها تصمیم گرفتم ك دست بردارم ، اما یادم نمی‌آید دست برداشته باشم :)! ›
  15. selvam

    اختیار...

    ± می‌توانستم فراموشت کنم اما نشد ، زندگی یعنی همین ، جبری به نام اختیار : )
  16. selvam

    عاشق این زندگی باشد...

    سخت‌‌ترین و خوشبخت‌‌ترین چیزها این است که کسی در رنج‌‌هایش ، در رنج‌‌های ناخواسته‌‌اش ، عاشق این زندگی باشد . . !
  17. selvam

    نمیرسم!

    - دوری دور ، آنقدر دور . . ؛ که هرچه به قربانت میروم نمیرسم )"!﮼‌
  18. selvam

    هیچوقت مرا نمیدیدی :)

    - من شیشه‌ی عینکی بودم . . ؛ که تو از آن به دیگران نگاه میکردی ‏و هیچوقت مرا نمیدیدی . . ؛ ‏همینقدر نزدیک ، همینقدر دور :)!
  19. selvam

    اینجا هیچکس کتاب نمی خواند !

    بیا در لا به‌ لای‌ ورقه‌های‌ این‌ کتاب، همدیگر را ببوسیم نگران‌ آبرو هم‌ نباش؛ اینجا‌ هیچکس‌ کتاب‌ نمی‌خواند :)! - شاملو
  20. selvam

    در تلاش...

    در تلاشِ سوختن، چون کاغذِ آتش زده . . داغ‌های سینه‌ام با هم به جنگ افتاده‌اند :)!
  21. لنتی این چیزا رو از کجا میاری تو
  22. موهاش قهوه ای چشاش مشکی قدش ۱۷۰ سانتی متر ویژگی خاصی نداره تو پارک باهاش آشنا میشم رفتارش رمانتیک و مهربون
  23. بفهمی
  24. اسفند ک شام چی بخورم
  25. اسفندی
×
×
  • اضافه کردن...