رفتن به مطلب
بزودی این ادرس به صورت موقت و برای رفع برخی مشکلات از دسترس خارج میشود جهت ورود به چت روم تو گوگل بنویسین میهن چت روی لینک های اول کلیک نمایید

Black white

کاربر فعال
  • تعداد ارسال ها

    393
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    32

Black white آخرین بار در روز خرداد 7 برنده شده

Black white یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

2 دنبال کننده

درباره Black white

آخرین بازدید کنندگان نمایه

11734 بازدید کننده نمایه

دستاورد های Black white

Proficient

Proficient (10/14)

  • Very Popular
  • One Month Later
  • Dedicated
  • Week One Done
  • Collaborator

نشان‌های اخیر

560

اعتبار در سایت

  1. منم که می‌رسدم نو به نو ز خویش غمی ز دست خویش نیاسوده‌ام به عمر، دمی گیاه آبزیم، بی‌بهار می‌رویم مگر همان گذرد گاه از سرم بلمی در این صحیفهٔ رنگین و پرنگار وجود به قدر سایه نیفتادم از سر قلمی به کوه نیز نسنجیده‌ام غم خود را هنوز با غمم ای کوهِ سرفراز، کمی چو فجر کاذبم انگار و هیچ سوی نی‌ام نه در پگاه وجودی، نه در شب عدمی چو موج هر چه سر خود به سنگ می‌کوبم ز پای خویش فراتر نمی‌نهم قدمی!
      • 2
      • Like
      • Thanks
  2. من بیشتر عزیزِ جاانم🩵
  3. بس سال‌هایی که بیهوده، بیهوده بودیم بس کوچه‌هایی که تا هیچ پیموده بودیم دل‌ها به اندازه‌ی خنده‌ی کوچکی بود دل را در آرامشی پوچ فرسوده بودیم بر چشم‌هامان گذر داشت خوابی هزاره ای کاش آن روزها را نیاسوده بودیم ای کاش فوّاره‌ی روشنِ جست‌وجو را با خاکِ خیسِ تغافل نیندوده بودیم دل‌ها به زیر غبار غریبی نهان بود ای کاش آیینه‌ها را نیالوده بودیم موسیقی چشمه‌ها را شنیدیم، رفتند وقتی که آن سوی تنهایی آسوده بودیم
  4. Black white

    پدر و پسر...

    داستان قشنگیه..شاید..شاید هم شعر برگرفته از اون داستان...
  5. گاهی چنان بدم که مبادا ببینی‌ام ! حتی اگر به دیده رؤیا ببینی‌ام من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست بر این گمان مباش که زیبا ببینی‌ام شاعر شنیدنی ست…ولی میل، میل توست آماده ای که بشنوی ام یا ببینی‌ام ؟ این واژه ها صراحت تنهایی من است با این همه مخواه که تنها ببینی‌ام مبهوت می‌شوی اگر از روزن شبی بی خویش در سماع غزل ها ببینی‌ام یک قطره وگاه چنان موج می‌زنم درخود، که ناگزیری، دریا ببینی‌ام شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست اما تو با “چراغ” بیا تا “به” ببینی‌ام ... "محمد علی بهمنی"
      • 3
      • Like
      • Thanks
  6. Black white

    فرشِ دل...

    بله،قشنگه واقعن
  7. Black white

    فرشِ دل...

    گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله‌ها را» تا زودتر از واقعه گویم گِله‌ها را چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی در من اثرِ سخت‌ترین زلزله‌ها را پُر نقش‌تر از فرشِ دلم بافته‌ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را ما تلخیِ نه گفتن‌مان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله‌ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک‌بارِ دگر پر زدن چلچله‌ها را یک‌بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله‌ها را.‌‌..
  8. Black white

    صدا کن مرا...

    صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش... .... سهراب سپهری
      • 2
      • Like
      • Thanks
  9. Black white

    شبیه ...

  10. Black white

    شبیه ...

  11. Black white

    شبیه ...

    خسته ای غمزده ای مثل منی می فهمم دوست داری زِ خودت دل بکنی می فهمم زیر سنگینیِ دنیا کمرت خم نشود در تلاشی که فقط جا نزنی می فهمم نکند کودکت آزرده شود از بغضت ناگزیری که بخندی تو زنی می فهمم آنقَدَر رهگذران زخم زبانت زده اند که فقط در پیِ تنها شدنی می فهمم ظاهرا طاقتِ هر حادثه ای را داری از درونت هم اگر می شکنی می فهمم صحبت از هرچه کنی بر ضررت خواهد بود حرف داری و نباید بزنی می فهمم... ...
  12. Black white

    پدر و پسر...

    پدری با پسری گفت به قهر که تو آدم نشوی جان پدر حیف از آن عمر که ای بی سر و پا در پی تربیتت کردم سر دل فرزند از این حرف شکست بی خبر از پدرش کرد سفر رنج بسیار کشید و پس از آن زندگی گشت به کامش چو شکر عاقبت شوکت والایی یافت حاکم شهر شد و صاحب زر چند روزی بگذشت و پس از آن امر فرمود به احضار پدر پدرش آمد از راه دراز نزد حاکم شد و بشناخت پسر پسر از غایت خودخواهی و کبر نظر افگند به سراپای پدر گفت گفتی که تو آدم نشوی تو کنون حشمت و جاهم بنگر پیر خندید و سرش داد تکان گفت این نکته برون شد از در «من نگفتم که تو حاکم نشوی گفتم آدم نشوی جان پدر» ...
  13. Black white

    صداقت یا تملق...

    در دنیا چیزی دشوارتر از صداقت ،و چیزی ساده تر از تملق نیست. اگر در صداقت فقط به اندازه یک صدم نغمه ناساز باشد ،فورا ناهم خوانی و به دنبالش رسوایی به بار می آید.اما در تملق ،حتی اگر همه چیز تا جزئی ترین نغمه ناساز باشد ،همچنان خوشایند است.
      • 2
      • Like
      • Thanks
×
×
  • اضافه کردن...