رفتن به مطلب
بزودی این ادرس به صورت موقت و برای رفع برخی مشکلات از دسترس خارج میشود جهت ورود به چت روم تو گوگل بنویسین میهن چت روی لینک های اول کلیک نمایید

دالامپر

کاربر عضو
  • تعداد ارسال ها

    25
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    3

دالامپر آخرین بار در روز بهمن 17 2024 برنده شده

دالامپر یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

درباره دالامپر

آخرین بازدید کنندگان نمایه

21287 بازدید کننده نمایه

دستاورد های دالامپر

Contributor

Contributor (5/14)

  • Collaborator
  • Dedicated
  • Conversation Starter
  • One Month Later
  • Reacting Well

نشان‌های اخیر

35

اعتبار در سایت

  1. دالامپر

    معرفی کتاب

    معرفی کتاب بیولوژی باور اثر بروس لیپتون «بیولوژی باور» با جدیدترین یافته های علمی اعتبار این کتاب را تضمین می کند. زیست شناسی باور یا همان بیولوژی باور اثری پیشگامانه در زمینه زیست شناسی جدید است. دکتر سابق دانشکده پزشکی و دانشمند تحقیقاتی بروس لیپتون ، آزمایشات خود و سایر دانشمندان برجسته را ارائه می دهد که به طور کامل مکانیسم های دریافت و پردازش سلول ها توسط اطلاعات را بررسی می کند. پیامدهای این تحقیق درک ما از زندگی را کاملا تغییر می دهد و نشان می دهد که ژن ها و DNA زیست شناسی ما را کنترل نمی کنند. در عوض ، DNA توسط سیگنال های خارج سلول کنترل می شود ، از جمله پیام های پرانرژی ناشی از افکار مثبت و منفی ما. این سنتز بسیار امیدوارکننده از جدیدترین و بهترین تحقیقات در زمینه زیست شناسی سلولی و فیزیک کوانتوم ، به عنوان یک موفقیت بزرگ شناخته شده است ، نشان می دهد که با بازآموزی تفکر ، بدن ما می تواند تغییر کند
      • 2
      • Like
  2. دالامپر

    خداحافظ

    امیدوارم همیشه و تو همه حال علی‌الخصوص زندگی واقعیتون پیروز باشید
  3. دالامپر

    تو

    مهم نیست اگر انسانی برای کسی که دوستش دارد غرورش را از دست بدهد؛ اما فاجعه است اگر به خاطر حفظ غرور، کسی را که دوست دارد از دست بدهد شکسپیر
      • 1
      • Like
  4. دالامپر

    تو

    آری آن روز چو می رفت کسی داشتم آمدنش را باور من نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟ #م
      • 1
      • Like
  5. دالامپر

    روشنا

    من میدانم مهراوه‌ام ! من میدانم ای باران تند بهاری ای ابر باران خیز اسفندی که دامان پر از مهرت را ناگاه بر سرم افشاندی . ای ابر سپید سبکبال که ندانم از کدامین افق آمدی و از کدامین دریا به نیروی آفتابِ دوست داشتن برخواستی و بر بالای سرم چتر سپید مهر‌ افراشتی و با ناز انگشتان بارانت ، آن تکدرخت خشک و بی‌باری را که از قلب کویری سوخته قامت بدوزخ افراشته باغ کردی و بر همه جنگلهای زمین طاق
  6. دالامپر

    روشنا

    بارش تند بارانی تندر آسا و صاعقه زن با قطره‌هایی سرد و درشت بر کشتزاری زرد و خشک که در کویری سوخته ، عمری در انتظار باران سر بر آسمان برداشته است، چه حادثه‌ایی است ؟ که می‌داند ؟ که می‌داند ؟
  7. دالامپر

    بی ربط ترین ۵

    همه چیز را رها کن به جز دلی که برای خوشحال کردنت دست به هر کاری می زند.
  8. دالامپر

    آدما بعد شکست در عشق

    آدمای مهربون یه بدی دارن میدونی چیه ؟ آدمای مهربون وقتی دلشون بشکنه دیگه هیچوقت خوب نمیشن ، مثل سابق نمیشن #قدر مهربونای زنگیمونو بدونیم !
  9. درود بسیار عالی
  10. دالامپر

    🌹

    سپاس بزرگوار
  11. دالامپر

    🌹

    دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد #مولانا
  12. و من ! مهراوه من، همچون شمع که همه هستی خویش را در کار گریستن ، قطره قطره میگذارد و می‌بارد ، همه هستی خویش را کلمه به کلمه خواهم ساخت و در ستایشت خواهم سرود و چنان قامت زیبای تو را ای آفتاب ! در زیر باران ترانه‌ها و غزلهای زیبا و پر شکوهم غرقه سازم تا ... تا این ؛ بی توئی ؛ سیاه و خالی را از ؛ تو ؛ لبریز کنم ، تا بر سیمای زشت و بیگانه این دیار غربت ، رنگی از رنگهای دیارمان و خطی از خطهای سرزمین خودمان رسم کنم ! ای میهن افسانه‌ایی من ! شوق تو زیستن را در این جا دشوار کرده ، وسوسه تو بر روی زمین مرا آرام نمیگذارد ؛ انتظار ؛ گم کردن توست و ؛ غم؛ ، داغ بی تو ماندن . ؛ عشق ؛ آرزوی تو و ؛ غربت ؛ غم دوری توست .
  13. دالامپر

    روشنا

    شام گاهی در رهی بودم روان تن روان و دل به فکر آب و نان من نمیدانم چنان شد یا چنین پای من لغزید خوردم بر زمین رهنوردِ مهربان سویم دوید دست او تا زیر بازویم رسید بیخ گوشم گفت لنگی یا که مست وارسی کن بین کجاهایت شکست گفتمش نی مستم و نی هم علیل افتاده ام خود هم نمیدانم دلیل یا کهنه از کفش یا تقصیری ز پای ‌دست من گیر تا که برخیزم ز جای دست من بگرفت با دست دیگر کیسه ام می جُست تا یابد مگر من در این فکرم که او مرد خداست او در این سودا که جیبم در کجاست ای دریغ از فکر خام آدمی گریه کردم بر مقام آدمی ‌‌‌ #مولانا جلال الدین محمد بلخی
  14. دالامپر

    تقدیم به ستاره شبهایم .... عزیزم

    ای که هوای من شده‌ایی، دم زدن در تو حیات من است. ای که در همه عمرمفقط تو را یافته‌ام، با آسمان آشنا شو ، با ماه و سنارگانو کهکشانها آشنا شو . من در هر ستاره و در عمق شب‌های تاریک ، در هر طلوع و غروب چشم براه توام تقدیم با عشق
      • 1
      • Like
  15. دالامپر

    تقدیم به ستاره شبهایم عزیزم

    بی‌ تو ننی‌خواهم به سقفی پناه برم که آن نه سقف تو باشد ، نمی‌خواهم به متاهی بگریزم که آن نه دامان تو باشد، نمی‌خواهم به نغمه نوازشی گوش دهم که آن نه از حلقوم ناز تو باشد و نمی‌خواهم به آتشی گرم شوم که نه آتش عشق تو باشد... تقدیم با عشق به ...
      • 2
      • Like
×
×
  • اضافه کردن...