رفتن به مطلب
بزودی این ادرس به صورت موقت و برای رفع برخی مشکلات از دسترس خارج میشود جهت ورود به چت روم تو گوگل بنویسین میهن چت روی لینک های اول کلیک نمایید

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در (ویرایش شده)

گر عقل ، پشت حرف دل ، "اما "نمی‌گذاشت

"تردید "، پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت

از خیر "هست و نیست دنیا" به شوق دوست

می‌شد گذشت، وسوسه اما نمی‌گذاشت!

اینقدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم

شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت

دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم

چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت!!!

شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی

هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت

گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود

ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت

ای دل، بگو به عقل که دشمن هم این چنین

در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت

ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع

ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت...

 

 فاضل جان نظری

ویرایش شده توسط poone banoo
ارسال شده در
1 دقیقه قبل، poone banoo گفته است:

گر عقل ، پشت حرف دل ، "اما "نمی‌گذاشت

"تردید "، پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت

از خیر "هست و نیست دنیا" به شوق دوست

می‌شد گذشت، وسوسه اما نمی‌گذاشت!

اینقدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم

شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت

دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم

چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت!!!

شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی

هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت

گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود

ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت

ای دل، بگو به عقل که دشمن هم این چنین

در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت

ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع

ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت...

 

 فاضل جان نظری

شاه بیت:

دنیا مرا فروخت؛ ولی کاش دست کم

چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت!!

..

ای دل، بگو به عقل که دشمن هم این چنین

در خون مرا به حال خودم وا نمی‌گذاشت...

  • poone banoo عنوان را به شعر شاهرگی (۱).. #ای_عقل_تو_خیلی_رومخی!! تغییر داد
ارسال شده در
در ۱۴۰۳/۴/۲۴ در 04:15، poone banoo گفته است:

گر عقل ، پشت حرف دل ، "اما "نمی‌گذاشت

"تردید "، پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت

از خیر "هست و نیست دنیا" به شوق دوست

می‌شد گذشت، وسوسه اما نمی‌گذاشت!

اینقدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم

شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت

دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم

چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت!!!

شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی

هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت

گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود

ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت

ای دل، بگو به عقل که دشمن هم این چنین

در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت

ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع

ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت...

 

 فاضل جان نظری

لذت بردم

  • 2 هفته بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...