رفتن به مطلب
بزودی این ادرس به صورت موقت و برای رفع برخی مشکلات از دسترس خارج میشود جهت ورود به چت روم تو گوگل بنویسین میهن چت روی لینک های اول کلیک نمایید

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

آشنا می‌شوی و عادت می‌کنی؛
تغییر می‌کنند و غریبه می‌شوند.
تغییر می‌کنی و دیگر نه آشنا می‌شوی
و نه عادت می‌کنی؛
با تمام جهان غریبه می‌شوی.

ارسال شده در

من نمی‌خوام بمیرم، نمی‌خوام تنم بره زیر یه خروار خاک و همین، تهش تجزیه شدن باشه، من عدم مطلق می‌خوام، می‌خوام وجود نداشته باشم، اثری از من نباشه، کسی منو هیچ‌وقت نشناخته باشه، می‌خوام آدم‌ها فردا صبح بیدار شن و هیچ‌وقت منو ندیده باشن،نمی‌خوام بمیرم؛ می‌خوام نباشم.

ارسال شده در

آیا تاکنون این حس را داشته‌ای که داستانت مدت‌ها است به پایان رسیده‌است و بیش از آنچه باید زیسته‌ای و این روزها تنها صفحات خالی را به کتاب زندگی خود اضافه می‌کنی؟

ارسال شده در

توی کتاب "سه شنبه ها با موری" نوشته بود:

اگر لازم شد گریه کنم، مفصل اشک می ریزم اما بعد از آن به تمام خوبی هایی که هنوز در زندگی از آنِ من هستند متمرکز می شوم...

ارسال شده در

زمانی که متوجه شدید بیشترِ مردم، در بدن‌های بزرگسالانه‌ی خود؛ کودکانی هستند که از نظر عاطفی زخمی شده‌اند،

دیگر همه چیز را به خود نمی‌گیرید...

ارسال شده در

هر کاری میکنم نمی‌تونم مرگو دوست داشته باشم ولی دیگه ازش نمی‌ترسم ؛
وقتی مریض شدم توقع داشتم همه حواسشون فقط به من باشه ولی بعد فهمیدم آدما باید زندگی خودشونو بکنن و اگه شد و دوست داشتن گاهی کنارم باشن، کنارم باشن و بی‌حوصله باشن، کنارم باشن و دعوا کنن، کنارم باشن و شاد باشن، کنارم باشن و زندگی معمولیشونو بکنن، کنارم باشن همینکه گاهی باشن بسه ...
اولین باری که میخواستم خونه اجاره کنم یکم پول قرض کردم موقعی که می‌خواستم پس بدم دوستم نگرفت ، گفت این قرض توئه به نفر بعدی ...
الان دارم فکر میکنم من توی زندگیم چیزی به بعدی‌ها دادم ؟
کاش داده باشم بعد برم ، اونوقت یه گوشه میشینم و از اونجا به آدمها نگاه میکنم ...
نگاه میکنم و گاهی گریه میکنم ، گاهی هم میخندم ...

جهان با من برقص

ارسال شده در

‏تنها معلم واقعی در زندگی، خود زندگی است. فقط با زندگی کردن می‌توان زندگی را آموخت و هر انسانی خودش باید از آغاز شروع به یادگیری کند.

ارسال شده در

سرکشی نکنید. آرام بمانید. آرامش، نشانه‌ی قدرت است. و از طریق آرامش، به قدرت هم میتوان رسید. این، قانون قطب است. پس، آرام بمانید. سکوت و آرامش، انسان را آزاد میکند. حتی در پای چوبه‌ی دار!

کافکا

ارسال شده در

یعنی غیرممکنِ که شما با فردی راجب چیزی صحبت کنید و بعدش به خودتون که بیاید می‌گید که چه اشتباهی. معاشرت با آدمیزاد جماعت خریت محسوب می‌شه.

ارسال شده در

مجبور بودم چون راهی نبود که بخوام ازش برم. یه راه نبود و یه چاه. دوتا چاه بود که باید فقط یه کدومشونو انتخاب میکردم. رو یکیشون نوشته بود سخت و روی اون یکی نوشته بود آسون! مثل همیشه سخت برام جذاب تر بود. سختی آدما رو از هم میپاشونه. من نیاز داشتم که مثل یه قوطی رنگ پاشیده شم روی یه دیواره کثیف که روش پر از جای میخ بود. اونطوری میتونستم تاثیر گذار تر باشم. بزرگ تر باشم و بیشتر به چشم بیام. تا چشم به هم زدم روی دیوار بودم و کل دیوارو یه دست مشکی کرده بودم. فکر میکردم موفق شدم. فکر میکردم بالاخره تاثیر خودمو گذاشتم. حس میکردم قهرمانم و همه چی خوب و قشنگ بود تا اون لحظه که فهمیدم هنوز جای همه‌ی میخا رو دیوار باقی موندن. باختم. باختم ولی یاد گرفتم. یاد گرفتم که هیچکس هیچوقت هیچ چیزی از بردن یاد نمیگیره!

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...